به گزارش جشنواره سیما؛ این سریال هم در زمان پخش توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند و هم سالها بعد به یک خاطرۀ شیرین تبدیل شد. از مهمترین عواملی که باعث شد «خانۀ سبز» بتواند محبوبیتی که شایستۀ آن بود را کسب کند، استفاده از تکنیکهای جدیدی بود که روایت خشک و قراردادی تلویزیون را در هم شکست. لحن گفتار صمیمی و پرداختن به مشکلات روز جامعه روند سریالهای تلویزیون را که اکثراً شکلی تکراری داشتند در هم شکست. همچنین استفاده از بازیگران مطرح و برجسته باعث شد که زیباییهای سریال جلوۀ بیشتری پیدا کند.
بعد از سریال پرطرفدار «خانۀ سبز» با چند سال فاصله، «سرزمین سبز» از تلویزیون پخش شد که این سریال هرگز نتوانست محبوبیت «خانۀ سبز» را تکرار کند. البته یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد از محبوبیت این سریال کاسته شود، این بود که «سرزمین سبز» با چند سال تأخیر پخش شد. این مسئله باعث شد که تأثیرگذاری این سریال کمتر شود و مخاطبان خود را نیز از دست بدهد. از طرفی «سرزمین سبز» به اندازۀ «خانۀ سبز» ساختار جدید و جذابی نداشت که بتواند مخاطبان پراکنده را دوباره به خود جذب کند. حالا با گذشت سالها از پخش این دو مجموعه، سریال جدیدی به نام «همچون سرو» در حال پخش است. «همچون سرو» در فضایی متفاوت از تجارب قبلی در جریان است. این بار بیژن بیرنگ، کارگردان این سریال معنویت و انسانیت که موضوع اصلی سریالهایش هستند را در جبهۀ جنگ دنبال میکند. داستان در پشت جبهه میگذرد و زندگی مردمانی را روایت میکند که در کنار زندگی عادی و روزمرۀ خود درگیر واقعهای به نام جنگ هستند. نوع روایت «همچون سرو» شباهتهای زیادی به «خانۀ سبز» دارد. از جمله مهمترین این شباهتها، وجود روابط و فضای فانتزی است. در این سریال کمتر به جنبۀ خشونت جنگ پرداخته میشود. سعی «همچون سرو» بر این است که روابط درست و انسانی بین آدمها را در شرایطی سخت و بحرانی به تصویر بکشد. نوع روایت این سریال هم مانند سریالهای قبلی بیژن بیرنگ، ریتمی تند و شاداب دارد. استفاده از صدای راوی در این سریال باعث میشود که انتقال احساسات شخصیتها در زمانی کوتاهتر و با حالتی مؤثرتر انجام شود و همین طور باعث خوش رنگ و لعابتر شدن روایت هم شود. سریال «همچون سرو» هم مانند «همسران» و «خانۀ سبز» از تنوع لوکیشن کمی برخوردار است. چون تمام ماجراها در یک پایگاه نظامی پشت میدان جنگ میگذرد استفاده از رنگها و جلوههای بصری بسیار کم است. اما اتفاقاً این مسئله نه تنها نقطه ضعف سریال محسوب نمیشود، بلکه باعث میشود که همان استفادۀ اندک از رنگها بسیار چشمگیر باشد. درست است که در این سریال از بازیگران مطرحی چون پژمان بازغی و لاله اسکندری استفاده شده است اما نسبت به انتخاب بازیگران فرعی و شخصیتپردازی آنها حوصله و دقت کمتری وجود داشته است. البته این که سریال به صورت اپیزودیک ساخته شده، این امید را به مخاطب میدهد که در اپیزودهای بعدی به خصوصیات هر شخصیت بیشتر پرداخته شود و بازیگران فرعی هم این فرصت را داشته باشند که بهترین بازیشان را ارائه دهند.
در سریالهای بیژن بیرنگ چیزی که باعث شناخت بیشتر تماشاگر از نقشها میشود دیالوگی است که آنها بر زبان میآورند. در این سریال هم در واقع دیالوگ نقش مهمی در جذابیت و تأثیرگذاری نهایی دارد و میتوان گفت که این سریال دیالوگ محور است. تسلط و مهارت بیژن بیرنگ در دیالوگنویسی و مونولوگنویسی در «همچون سرو» هم نمود پیدا کرده است. در دنیای شادی که بیژن بیرنگ برای بیننده ترسیم میکند، دیالوگها بار معنوی عظیمی را بر دوش دارند. او در کنار این دنیای شاد، نوستالژی عمیقی را هم به تصویر میکشد که شاید بدون استفاده از دیالوگهای زیبا درک این نوستالژی چندان آسان نبود. دیالوگهای ماندگار «همچون سرو» گاهی بسیار تأملبرانگیز است و میتواند بیننده را به فکر فرو ببرد. این دیالوگها با زیر صدای موسیقی خاصی که سراسر امید و روشنی را برای بیننده مجسم میکند، تأثیرگذارتر هستند. با این که موسیقی سریال بسیار غنی و قابل تحسین است اما یکی از مشکلات کوچک این سریال استفادۀ فراوان از موسیقی است.
شاید بهتر بود ملودیها و هارمونی زیبا و شیرین سریال با خساست بیشتر و در شرایطی مناسبتر خرج میشد. اما این انتقاد باعث نمیشود که فراموش کنیم که موسیقی این سریال از هر حیث مناسب و زیباست و میتواند در لحظاتی اندوهبار و یا سرشار از امید و شادی، احساساتی که مد نظر کارگردان و داستان است را به خوبی به بیننده انتقال دهد. از ویژگیهای مهم سریالهای بیژن بیرنگ این است که غم و شادی، اتفاقات خوب و بد، دلچرکینیها و مسرتها در کنار هم قرار دارند. سریال به صورت طنز ساخته نشده که به هر قیمتی فقط در تلاش برای خنداندن بیننده باشد، بلکه سعی شده که زندگی روزمرۀ مردمی عادی به تصویر کشیده شود که در کنار لحظات خوب، تلخیها و سختیها را هم تجربه میکنند. در نهایت باید گفت که «همچون سرو» زوایای مثبت زیادی دارد و ملودرامی است که میتوان دوستش داشت. اما با وجود تمام نقاط قابل تحسین سریال «همچون سرو»، باز باید معترف باشیم که شاهد یک فانتزی خوشساخت و به یاد ماندنی مانند «خانۀ سبز» نیستیم. انگار «خانۀ سبز» یک «اتفاق» بود. درست است که تقریباً همان تفکر «خانۀ سبز» در «همچون سرو» هم نمایان شده است، اما نباید انتظار دیدن «خانۀ سبز 2» را داشته باشیم. شاید هم بهتر باشد که خاطرۀ خوب آن برای همیشه در ذهن مخاطب بماند.
شروینه شجری کهن
انتهای پیام/ن